#نامه_ای_برای_تو
عزیزکم، سلام!
در دیار شما هوای عشق چگونه است؟
در شهر ما که شنیدن هر ترنمی را حرام کرده اند!
و دیدنت مگر در خواب روا باشد..
خوب من،
از تشنگی خفته در تن کوههای اینجا می نویسم برایت
و عطشی از دیدار
که در جان من نیز می دود هر دم و بازدم
اینجا، هر صبح
پرندگانی می شناسم که روی داغی سیم ها
آواز باران می خوانند
بگو که می شناسی هنوز «فهم نگاه عشق» را
راستش را بگو
«نکند تو فراموش کرده ای ما را!»
- ۲۱ شهریور ۹۵ ، ۱۳:۵۴